Carpet Mohammadnia Maragheh

فرش محمدنیا ایران مراغه

Carpet Mohammadnia Maragheh

فرش محمدنیا ایران مراغه

فرش ایران در دوران ناصرالدین شاه


هنگامی که ناصرالدین شاه به حکومت رسید، در ایام حکومت این به اصطلاح قبله عالم، هیچ کس فکر نمی‌کرد چگونه فرش به داد ایران برسد و چرخه روزگار برای آینده مردم ایران از راهی دیگر بچرخد. وام‌ها و قروض بی‌حد و حصر ناصرالدین شاه برای سفرهای فرنگ و... از دولت‌های دوست و همسایه نظیر روسیه و انگلیس پس ازوی نیز ادامه یافت.

 

در این حال چیزی به سقوط و سرنگونی قاجار نمانده بود که ‌یکباره با آغاز صدور اولین محموله‌های فرش از تبریز سپس همدان و کرمان و درآمد قابل توجه حاصل از عوارض و مالیات آن، شاه و دولت متوجه اهمیت این محصول شدند. درآمدی که می‌توانست اوضاع اقتصادی دولت را متحول و از سقوط قاجار جلوگیری کند و چنین نیز شد. به این ترتیب بود که ارزش حیاتی و بقایی این کالا بویژه صادرات آن بر شاه آشکار شد واین بود که صدور قوانین و دستورالعمل‌های مختلف که می‌توانست بقای فرش و درآمد آن را تضمین کند، آغاز شد.

 

در واقع اگر فرش ایران نبود، پایه‌های متزلزل حکومت قاجار خیلی زود از هم می‌پاشید و شاید تاریخ به شکلی دیگر برای ایران رقم می‌خورد. در پی صادرات چشمگیر و رونق روزافزون فرش دستباف و از حدود سال‌های 1280 توجه شرکت‌های اروپایی و آمریکایی به این محصول آنان را به سرمایه‌گذاری و حضور در این عرصه چنان تشویق کرد که بتدریج اما مستمر طی حدود 40 سال نزدیک به 60 شرکت بزرگ و کوچک که مالکیت خارجی و گاه مشترک داشتند، در ایران تاسیس شد و تقریبا عمده فعالیت تولیدی و اقتصادی این محصول در ید قدرت آنان قرار گرفت.

 

از میان این شرکت‌ها ، بزرگ‌ترین و ثروتمندترین آنها عبارت بودند از‌ شرکت آمریکایی عطیه بوروس، شرکت سوئیسی‌‌/ ‌‌انگلیسی زیگلر، کمپانی ایتالیایی برادران نیرکوکاستلی، تاوسهند چیان، پتاک، قازان کارپت و شرکا و بزرگ‌ترین و ثروتمندترین آنها ‌کمپانی تولیدکنندگان قالی شرقی‌ مشهور به OCM که در ایران به شرکت شرق لندن نیز شهرت دارد و مالکیت انگلیسی داشت و صاحب آن کسی نبود جز سیسیل ادواردز ، فرش‌شناس مشهور که کتاب وی به نام قالی ایران اوایل دهه 50 توسط خانم مهین دُخت صبا به فارسی ترجمه و تا اواخر دهه 60 بارها در ایران چاپ و منتشر شد.

 

اما حضور این شرکت‌ها و اوضاع نابسامان کارگاه‌های تولید فرش که با توجه به سرمایه‌گذاران هیچ هدفی جز سوددهی نداشتند، چنان شرایطی را در کارگاه‌های فرشبافی حاکم کرد که سرانجام مسئولان و دولتمردان کشور برای اولین بار در تاریخ بافندگی، عکس‌العمل مناسبی ‌ نشان دادند و در بیست‌وپنجم آذرماه 1302 از سوی رضا شاه که در آن ایام در مقام نخست وزیری کشور قرار داشت، دستوری به والی کرمان و بلوچستان که در آن روزگار بزرگ‌ترین مرکز بافندگی کشور و تجمع شرکت‌های خارجی بود، صادر شد که عینا در نشریه بین‌المللی کار نیز به چاپ رسید.

 

این دستور بی‌هیچ چون و چرا اولین اقدام رسمی و مهم در اصلاح امور قالیبافی بخصوص شرایط کار تا آن زمان محسوب می‌شود. در متن این فرمان آمده بود ‌ساعات کار تمام کارگران کارگاه‌های قالیباف روزی هشت ساعت است و کارفرمایان این کارگاه‌ها حق ندارند بیشتر از هشت ساعت در روز کارگران را به کار وادارند. همچنین در روز جمعه و ایام تعطیل رسمی، کارگران کار نخواهند کرد ولی دستمزد آن را مطابق یک روز کار دریافت می‌کنند.

 

در این متن آمده بود که پسران کمتر از هشت سال و دختران کمتر از ده سال نمی‌توانند در این کارگاه‌ها به کار مشغول شوند و کارگاه پسران از کارگاه دختران باید مجزا باشد. تشکیل کارگاه مختلط اکیدا ممنوع است. همچنین در ماده دیگری از این آیین‌نامه آمده بود که کارگاه (دار قالی) نباید در زیرزمین یا اتاق‌های مرطوب و نمناک قرارگیرد. ضمنا باید دارای دریچه‌ای رو به آفتاب باشد تا نور خورشید از آنجا به درون بتابد.

 

همچنین کارگاه (دار قالی) باید حدود یک ذرع از کف اتاق بالاتر باشد و جایگاه کارگران به نحوی تعبیه شود که همه بتوانند براحتی کار کنند. کارفرمایی که مفاد موارد بالا را رعایت نکند به پرداخت جریمه‌ای بین ده تا 50 تومان محکوم می‌شود. همچنین در جهت سامان بخشیدن به اوضاع تولید، بویژه تهیه نقشه‌های مناسب و رسیدگی به اموری این چنین، سال 1309 موسسه قالی ایران تاسیس شد که ریاست آن به عهده طاهرزاده بهزاد نقاش و طراح نامی آن زمان گذاشته شد.

 

 فرش دوران ناصرالدین‌شاه, فرش و گلیم

قالی از عهد ‌ناصرالدین‌شاه

 

اما به دلایل مختلف این موسسه نتوانست بیش از دو سال به فعالیت خود ادامه دهد و تعطیل شد. سرانجام اوضاع حاکم بر تمامی امور فرش و مهم‌تر از آن رونق و درآمد حاصل از صادرات آن و حضور جدی و قدرتمندانه شرکت‌های خارجی و درآمدهای آنها به حدی رسید که دولت تصمیم جدی و بزرگی برای تعطیلی آنها اتخاذ کرد و در نهایت با تصویب هیات وزیران فعالیت تمامی شرکت‌های خارجی در عرصه فرش ایران ممنوع و مقرر شد اموال و دارایی‌های بزرگ‌ترین آنها خریداری و به تملک دولت درآید.

 

متعاقبا به دستور دولت در بهمن 1314، شرکتی جدید و دولتی به نام «شرکت سهامی فرش ایران» تاسیس و تمام‌ اموال و دارایی‌های «کمپانی تولیدکنندگان قالی شرقی» خریداری و به این شرکت جدید واگذار شد. شرکتی که هم‌اکنون نیز پس از نزدیک به 80 سال فعالیت مستمر هنوز به فعالیت خود ادامه می‌دهد و اوج و حضیض‌های مختلفی را پشت سر گذاشته است اما هنوز معلوم نیست چرا مقامات مختلف دولتی و حتی مقامات این شرکت پس از گذشت نزدیک به 80سال از تاسیس آن، در گفت‌وگوها، نام عجیب «کمپانی هند شرقی» را که هیچ ربطی به این ماجرا ندارد به زبان می‌آورند و خود را وارث چنین کمپانی می‌دانند؟

 

حتما حکمتی در آن است که هیچ کس نمی‌داند! به هر ترتیب شرکت سهامی فرش ایران تاسیس شد و مسئولیت‌های بزرگی نظیر نظارت و رسیدگی بر صادرات فرش دستباف و تهیه و توزیع مواد اولیه مناسب در فرشبافی و ترویج نقشه‌های مناسب و خلاصه ساماندهی به اوضاع فرش مملکت، با حمایت دولت و به طور انحصاری به‌عهده آن گذاشته شد. باید به خاطر داشت بررسی موضوعی همچون فرش که برخاسته از توده‌هاست و به قولی مردمی‌ترین و عام‌ترین هنر این سرزمین شناخته می‌شود، موضوعی است چند وجهی که نیاز به مطالعات جانبی دیگری نیز دارد.

 

مهم‌ترین آن، تحلیل‌های جامعه‌شناسانه و مردم‌شناسانه‌ای است که اصلی‌ترین چالش پژوهش‌ها و بررسی‌های این چنینی است. به همین دلیل در همین جا به نکته‌ای مهم که مطالعه فرش ایران بدون آن مبهم و ناشناخته باقی خواهد ماند، اشاره می‌کنیم. در طول تاریخ ایران همواره اقوام، طوایف و عشایر نقطه اتکای دولت‌ها و حکومت‌های مرکزی بوده‌اند و به همین دلیل می‌بینیم در تصدی مقامات و مسئولیت‌های مختلف کشوری نظیر تعیین حاکمان شهر‌ها و حتی حاکمان ایلات، ریاست فوج‌های نظامی و...، سران ایلات همواره نقش مهم بلکه کلیدی داشته‌اند و این موضوع از ایام حکومت صفویان و حتی پیش از آن بخوبی قابل بررسی است و تا پایان دوره قاجار همچنان ادامه داشت.

 

اما با به قدرت رسیدن پهلوی و برای اولین بار به دلیل بی‌اعتمادی شاه به عشایر، بتدریج دست بزرگان و سران طوایف و ایلات مختلف از مناصب حکومتی کوتاه و حتی برای کنترل بیشتر عشایر و جلوگیری از تحرکات احتمالی آنها ضمن قلع و قمع تعداد زیادی از سران عشایر و مخالف، سال 1309 طرح اسکان عشایر برای اولین بار در کشور به اجرا درآمد که در اصطلاح جامعه‌شناسی به تخته قاپو شدن مشهور است. بیان این موضوع از آن جهت اهمیت و نیاز به تحلیل‌های بیشتر و جانبی دارد که با اجرای تدریجی این قانون و طرح‌های دیگری که بعد‌ها تحت عناوینی نظیر رسیدگی به بهداشت بیشتر، خدمت‌رسانی و... به اجرا درآمد، پایه‌های نابودی یک سنت و تمام‌ عوامل و دستاوردهای چنین سنتی پی‌ریزی شد.

 

در واقع با از بین رفتن زندگی عشایری و هرآنچه محصول چنین زندگی بود، مهم‌ترین محصول این جامعه تاریخی و کهن یعنی سنت بافندگی عشایری بتدریج از میان رفت و این رخداد چنان ادامه یافت که می‌توان مدعی بود در این زمان از میان ده‌ها سبک بافندگی عشایری در ایران، تنها دو یا سه سبک با شیوه و رسم تاریخی پابرجاست و الباقی یا از میان رفته‌اند یا چنان تغییر یافته‌اند که جز اسم، چیزی به عنوان بافندگی عشایری قابل شناسایی نیست. متعاقبا با به قدرت رسیدن پهلوی دوم، اقدامات و مصوبات دیگری به کاربسته شد که تیشه دیگری بود بر پیکر گروهی دیگر از سبک‌های فرش ایران. با به اجرا گذاشته شدن طرح اصلاحات ارضی در اواخر دهه 40 پایه‌های نابودی روستا و فرهنگ روستانشینی گذاشته شد.

 

با اجرای این فرمان و تبعات آن که به تحلیل و بررسی‌های جامعه‌شناسانه از سوی متخصصان ذی‌ربط نیاز دارد، پایه‌های مهاجرت از روستا به شهر و حاشیه‌نشینی چنان گذاشته شد که از پی آن هر آنچه می‌توانست محصول روستا و فرهنگ مستقل روستانشینی باشد از جمله قالیبافی ، همه از میان رفت. البته عشایر و روستانشینان هنوز هم پابرجایند و هنوز هم می‌بافند و خواهند بافت، اما جای تعجب ندارد که مثلا کردهای شمال خراسان و لرهای جنوب چهار‌‌محال و بختیاری قالی نائین ببافند!‌ یا چه اهمیتی دارد روستاییان جیرفت قالی افشار ببافند یا کرمانی؟ چه اهمیتی دارد گبه فارس در تهران بافته شود؟ یا بافندگان نجیب مراغه نقشه فرش قم را ببافند و ... با پیروزی انقلاب اسلامی و راه‌اندازی نمایشگاه بین‌المللی فرش در تهران و ده‌ها نمایشگاه منطقه‌ای، تاسیس رشته فرش در دبیرستان و دانشگاه تا مقطع کارشناسی ارشد و مهم‌تر از همه تاسیس مرکز ملی فرش ایران در وزارت بازرگانی و گماشتن افراد متعهد و متخصص در راس امور فرش ـ که حقیقتا در تعهد برخی از آنها تردیدی نیست ـ و دستاوردهای این اقدامات، نیاز به بررسی و تحلیل‌های ویژه و مهمی دارد که شرح آن طولانی است و ان‌شاءالله در جایی دیگر به آن خواهیم پرداخت.

 

بی‌تردید همان گونه که شرح آن رفت، دولت‌ها در توسعه، سقوط یا نزول فرش ایران نقش تعیین‌کننده‌ای داشته و دارند، در این زمان تحلیل اقدامات و تاثیرات آنها برای آیندگان از ضروریات است. نه نگارنده این سطور و نه هیچ کس دیگر در دلسوزی و توجهات دولتمردان امروز کشور در موضوع فرش تردیدی ندارد. اما اقدامات و دستاوردهای دولت و مدیران آن در امور فرش باید بررسی و مورد توجه قرار گیرد تا برای آینده و خروج از شرایط فعلی که فقط آگاهان برآن واقفند، چاره‌اندیشی مناسب اندیشیده شود.

 

تورج ژوله ‌- پژوهشگر فرش

jamejamonline.ir



بیشتر بخوانید تا بیشتر بدانید

ابزار و وسایل کار گلیم بافی

یم :
گلیم به سه شیوه بافته می شود:
گلیم ساده باف : در این نوع گلیم، پودها یکی در میان از لابه لای تار ( چله) عبور می کند. این گلیم یک روست و برای بافت آن معمولا" از نقشه از قبل آماده شده استفاده نمی شود. نقوش گلیم ساده باف، عموما" هندسی است و به ندرت نقوش منحنی در این نوع گلیم دیده می شود. گاهی روی گلیم هائی با زمینه ساده با استفاده از الیاف رنگی پشم، نقوشی ایجاد می شود که غالبا" هندسی است.

 

گلیم برجسته : این نوع گلیم دارای زمینه ای ساده می باشد ولی طرح اصلی مانند قالی پرزدار است. بدینصورت که از روی نقشه قالی، بر روی چله گلیم گره زده می شود و در پایان پرز اضافی چیده می شود.

 

ورنی : ورنی، گلیمی است بدون پرز و یک رو، که عموما" بدون نقشه و به صورت ذهنی توسط دختران و زنان عشایر مناطق مغان، ارسباران و مشکین شهر بافته می شود. این نوع گلیم در کردستان و کرمان با طرح و نقش دیگری بافته می شود که در کرمان آن را "شیریکی پیچ" می نامند. بهترین ورنی های ایران توسط ایل شاهسون یا ایلسون تولید می شود که سابقه طولانی در این زمینه دارن، به گونه ای که همواره واژه ورنی با نام شاهسون قرین بوده است.

 

به طور کلی از لحاظ بافت گلیم های ایرانی به دو شیوه بافته می شود :
1- شیوه پود گذاری : در این شیوه تنها از نخ تار ( چله) و نخ پود برای بافت گلیم استفاده می شود پودهای رنگارنگ را از زیر و روی رشته های تار عبور می دهند، با تغییر رنگهای پود است که نقشها پدیدار می شود و هر دو روی گلیم صاف، هموار و همرنگ می شود.

 

2- شیوه پود پیچی : در این شیوه علاوه بر نخ تار و نخ پود از پودی نازک نیز در بافت استفاده می شود و در واقع پود به حالت پیچش از میان نخهای تار عبور نموده، سپس با عبور پود نازک و کوبیدن آن با شانه، عمل در گیری نخ های تار و پود قطعی می شود. این شیوه بافت که بسیاری از صاحب نظران آن را حدواسطی میان گلیم بافی و قالی بافی دانسته اند، در واقع آخرین منزلگاه تکامل گلیم بافی به قالیبافی می باشد. بافت گلیم معروف به ورنی در آذربایجان شرقی و نیز بافت گلیم معروف به شیریکی پیچ در استان کرمان بدین شیوه است.

این نوع گلیم ها را که به شیوه پود پیچی بافته می شوند سوماک نام نهاده اند. گاهی روی گلیم ها راسوزن دوزی می کنند، این گلیم ها به گلیم سوزنی شهرت دارند
منبع:tebyan-zn.ir 



بیشتر بخوانید تا بیشتر بدانید